فصل چهارم پارت سوم قسمت دوم
فصل چهارم پارت سوم قسمت دوم
اوایل ماه آگوست امسال اولین آرک (بخش) فصل دوم جوجوتسو کایزن Jujutsu Kaisen به پایان رسید. در اوایل سریال تا شروع آرک جدید (Shibuya Incident) وقفه ی کوتاهی بوجود آمد. با روی کار آمدن یک کارگردان جدید در راس کار برخی محتاط و برخی خوشبین بودند. بسیاری از این که نمایش بالاخره برگشته بود خوشحال بودند. آرک (موجودی پنهان) Hidden Inventory به پایان رسیدو سریال بهتر از همیشه خود را نشان داد.
تا اینجای سریال یعنی قسمت ۲۰ام، بیشترین نمره در وب سایت IMDB را قسمت ۱۶ و ۱۷ با عنوان (Thunderclap) داشت. با اینکه طبق گزارش های کارکنان استودیو ماپا (Mappa) مراحل انیمیشن قسمت ۱۷ هنوز به پایان نرسیده بود. مشکلات این استودیو باعث فشردگی برنامه ها می شد.
شاید یکی از هوشمندانهترین و مؤثرترین تصمیمهای خلاقانه از نظر احساسی، ادغام این اپیزود با یوجی ایتادوری باشد. او که بیگناهی چشمان درشتش برای همیشه از دست داد. در آغاز، ما به یاد گفتگوی او با پدربزرگش می افتیم که در آن او متعهد شد که خوب باشد و سعی کند تا جایی که می تواند در زندگیش کمک کند. در پایان، او برای مرگ التماس می کند. التماس ناامیدانه او، «اکنون بمیر» که به سمت خودش است، نه سوکونا، دلخراش است. زیرا میدانیم که او کسی نبود که باعث چنین ویرانی عظیمی شود، ولی او همیشه خون روی دستانش را خواهد دید.
بخش لحظهای پیش از فروریختن یوجی یک ترفند ساده بود. اما کار میکند زیرا تفاوت بین یوجی که میشناختیم که طعم بدیهای دنیا را چشیده اما روشنفکر باقی مانده بود، بین کسی که آن سطح ساده لوحی را حفظ کرد، از بین رفته است. سوکونا کنترل بدن را بدست می گیرد میکند و یوجی که از خواب بیدار میشود، در نبردی که واقعاً در آن شرکت نکرده، زخمی میشود و از اثرات آسیبزای مرگهای بیمعنا و وحشیانه رنج میبرد که هیچ شانسی برای توقفش نداشت. او چگونه از این وضعیت بهبود می یابد؟
اجرای جونتا انوکی (صدا گذار ایتادوری) حتی در آن لحظهای کوچک در پایان، فوقالعاده است، زیرا یوجی به سرعت به سمت دهانه شکافی که شیبویا را با خاک یکسان کرده است می شتابد و میسوزد. غم و اندوه او در چهره اش مشهود است. تنها گزینه یوجی این است که بجنگد، در غیر این صورت، در ذهنش، او فقط یک قاتل است. از آنجایی که داستان جوجوتسو کایزن اغلب می تواند پیچیده باشد، نکته ای جالبی وجود دارد همیشه در حالی که یوجی به عنوان قهرمان اصلی ما عمل می کند، او کسی است که ماموریتش این است که به طور مؤثر به سمت مرگ حرکت کند و این سرنوشت را بپذیرد.
با این اوصاف، در حالی که لحظات احساسی اتفاق میافتد، تصویر ها باعث کمبود چیزی می شوند، عمدتاً در مبارزه بین سوکونا و ماهوراگا. بهترین انیمیشن در انحراف چهره شخصیتها اتفاق میافتد، مانند انیمیشن مگومی که در یک اقدام انتحاری ماهوراگو را رها میکند. یا هر زمان که سوکونا به چیزی هیولاگونه تبدیل میشود. دومین انیمیشن برتر زمانی است که طعم فاجعه کامل این رویداد را میچشیم، مانند عکسهای هوایی که حفرهای که شیبویا زمانی که ایتادوری در آن ایستاده بود را نشان میدهد، یا عکسهای زمینی از قربانیانی که فکر میکنند قرار است نجات یابند اما همچی در آخر از بین می رود.
اولین نفر باشید دیدگاهی ثبت میکند
دیدگاه های کاربران